دوستت دارم

 

 

به اندازه تمام قلبم


آنقدرکه دیگرجایی برای هیچ احساسی باقی نمانده است


فقط عشق است و دوست داشتن


فقط تویی و تویی تو

مژگان جانم

[ جمعه 16 اسفند 1392برچسب:,

] [ 15:33 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

E&m

 

دراین دنیای بزرگ

 
یکی فقط یکی


میشه جواب تمام احساس عاشقانت

 

میشه انگیزه ادامه زندگیت


میشه درمون تمام درهات


ای انگیزه زنده بودنم

 
ای درمان دردهایم


ای جواب احساس عاشقانه ام

 
دوستت دارم همسرنازم مژگان جانم

[ جمعه 16 اسفند 1392برچسب:,

] [ 15:30 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

حس دلتنگيت

 

امشب به استقبال خواب میروم

 

دستان رویایت را میگیرم

 

باخود به خوابم میبرم


میخواهم تاصبح برایت عاشقانه بگویم


درد دل کنم


به چشمان عاشقت خیره شوم


و برایت بگویم ناگفته هایم را ، بگویم برایت


مدتهاست شانه هایت آرامش سرم شده اند


نگاهت نور چشمانم شده اند


و صدای نفس هایت آرامش بخشترین موسیقی ام شده است


کاش این خواب تمام نشود
....

[ جمعه 16 اسفند 1392برچسب:,

] [ 15:28 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

for you m

انتظارت چه زیباست

وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادمو

تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی

[ جمعه 16 اسفند 1392برچسب:,

] [ 15:18 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

m

هیچ چیز دلنشین تر از این نیست که

مدام نامت را صدا بزنم با یک علامت سوال … ؟

و تو با حوصله جواب بدهی جـــــــــــون ِدلــــم !؟

[ جمعه 16 اسفند 1392برچسب:,

] [ 15:13 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

در سرزمین من کسی بوسه ی فرانسوی بلد نیست . . .

 

 اینجا مثل المان پل عشق ندارد . . .

 

از گل رز هلندی هم خبری نیس . . .

 

اینجا عشق یعنی اینکه به خاطر چشمهای دور و برت . . .

 

معشوقت را از پشت گوشي بوسيده باشي...

 

 


[ پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,

] [ 13:59 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

m

“کنج گلویم قبرستانی است پرازاحساسهایی که زنده بگورشده اند،

به نام بغض….”

عشق من …

نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز

تکرارنمی شوند….

وتو آنگونه ای…

فقط همین…

[ پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,

] [ 13:16 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

tanhaie

وقتــی آدم یک نفـر را دوست داشتـــه بـــاشــد ؛
بیشتـــر تنهـــــاست ....
چــون بـــه هیــچ کــس جـــز همـــان آدم ،
نمـــی تــوانـــد بگـــویـــد چــه احســاسـی دارد !
و اگـــر آن آدم کســی بـــاشــد کــــه
تــــو را بــه سکـوت تشــویـق کنـــد ؛
تنهــایــی تـــــــو کـــامــل مــی شـــود ... !!!‬

[ پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,

] [ 13:6 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

for you nafasam

هميشه منتظر کسي باش
که تو رو با همه ي ديوونگيت و خل بازيات قبول داشته باشه
و تو رو به همه نشون بده و بگه:
اين ديوونه خل..... عشق و جيگر منه!!‬

[ پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,

] [ 13:4 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

for you m

هر جای دنیا میخواهی
باش…!!!
من…!!
احساسم را…!!!
با همین
دست نوشته ها…!!!
به قلبت
میرسانم…!!!

[ پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,

] [ 12:59 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

for you m

دســــــــــتهایم را محکمتر فشار بده عشـــق من…
اینجا خــــــــیلی ها سر جــــــــــدایی تو و من شـــــــرط بـــــــــــسته اند…

[ پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,

] [ 12:54 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

for you m

مــــردان هـــم قــــلب دارنــــد . . .
فقط صدایش، یواش تر از صدای قلب یک زن است!
مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند!
شاید نـــــدیـــــده باشـــــی؛ اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب میکنند!
هر وقت زن بودنت را میبینم؛ سینه ام را به جلو میدهم، صدایم را کلفت تر میکنم... تا مبادا، لرزش دســــت هایم را ببینی !!!
مرد که باشی، دوست داری، از نگاه یک زن مــــرد باشی ...
نه بخاطر زورِ بازوها بلکه به خاطـــــر...
تکیه گاه بودنت...
به خاطـــــر مرهم بودنت...
به خاطـــــر امنیت آغوشت...‬

[ پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,

] [ 12:52 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

for you m

می شود در همین لحظه از راه برسی و جوری مرا در آغوش بگیری

که حتی عقربه ها هم جرات نکنند از این لحظه عبور کنند ؟

و من به اندازه ی تمام روزهای کم بودنت تو را ببویم و در این زمان متوقف...

 سالها در آغوشت زندگی کنم  بی ترس فرداها ؟!

[ یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:,

] [ 15:38 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

دوستتدارم همسرنازم

باتوآغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.

عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.

با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم.

همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.

همنفست نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.

و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت کنم.

با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.

عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.

با تو عهد بستم که با تو تا آخرین نفس بمانم.

همسفرت شدم که تا پایان راه زندگی با هم باشیم.

همنفست شدم که با عطر نفسهایت زنده بمانم.

و با یادت زندگی میکنم که همانا با یادت زندگی برایم زیباست

همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،

از آغاز تا به امروز عاشقانه با تو مانده ام ای همسفر من در جاده های نفسگیر زندگی.
با تو آغاز کرده ام که عاشقانه در دشت عشق طلوع کنم ،

طلوعی که با تو غروبی را نخواهد داشت.

و همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،

لحظه هایی سرشار از عشق و محبت.

با تو بودن را میخواهم نه برای فرداهای بی تو بودن.

با تو بودن را میخواهم برای فرداهای در کنار تو بودن.

با تو بودن را میخواهم برای فرداهای عاشقانه تر از امروز

پس ای عزیزراه دورم بامن باش

در کنارم باش و تا ابد همسفرم باش.

[ یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:,

] [ 11:59 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

for you m

لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...


تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.

[ یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:,

] [ 9:50 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

for you

آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب  برایم یک رویای شیرین بود….
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه تو رو دارم
 

[ جمعه 9 اسفند 1392برچسب:,

] [ 20:38 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

تقديم به تو

اي كه بي تو خودمو بي كَسُ تنها مي‌بينم، سلام

نمي‌دونم گرماي سلاممُ حس مي‌كني يا نه!

نمي‌دونم از كجا شروع كنم كه بهت بگم دوسِت دارم ،

 نمي‌دونم اگه ساده بهت بگم، نمي‌خوام از دستِت بدم، دركم مي‌كني ؟

فكر نمي‌كردم اينقدر بهت وابسته بشم ... !

باور مي‌‌كني اگه بهت بگم، شبا به خاطرت چقدر گريه مي‌كنم !؟!

باور مي‌كني كه دارم ديوونت مي‌شم؟ باور مي‌كني كه هر لحظه در فكر و ذهن و وجودمي !

كاش مي‌تونستم هر وقت كه مي‌بينمت راحت بهت بگم كه چقدر برام عزيزي !

 بهت بگم كه با هر بار ديدنت عاشقتر مي‌شم!

عمرِ من، فكرِ اينكه شايد يه روزي كنارم نباشي عذابم مي‌ده!

فدات بشم، دل هواي با تو بودن كرده ... !

چقدر دلم واسه‌ي اون با ناز نگاه كَردَنِت تنگ شده ... !

 براي دوباره ديدنت ثانيه‌شماري مي‌كنم، عشقِ من بمون، من به تو محتاجم بدون تو ميميرم... !

 

[ پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:,

] [ 18:43 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

تقديم به تو

نمي دونم از كجا شروع كنم؟
از خوبيت از اميدت از حرفهاي پر از ماهت يا از چشات كه من’ كشته حتي از عصبانيتت چون اونم برام غنيمته كاش بدوني كه چه قدر دوستت دارم كاش بدوني ارزشت بيشتر از اين حرفهاست تو برام مثل باروني كه برام هميشه سبكي مياره مثل بارون از آسمون به دل عاشق من مي باره مثل بارون صدات براي دل آدمي آرام و نرمه چه خوبه بودنت چه خوبهه احساست و حتي لمس كردنت انقدر دوست دارم به اون شونه هات سرم’ بزارم’ حرفهاي دلم’ بهت بگم باهات گريه كنم باهات بخندم و هر لحظه به چشماي پر مهرت نگاه كنم چون اون چشمات من’ به زندگي بيشتر وابسته مي كنه. هر موقع صداي قشنگت’ مي شنوم دلــــم مي لرزه يه جوري اروم و هيجان زده ميشم از خودم از بودنم جدا ميشم و خودم’ به تو ميسپارم اگه تو دلم باشي باور نميكني ميگي اين دل هموني كه فكر ميكنم دوستم نداره ولي كاش از چشام بخوني كه حتي بودنت گفتنت خواستنت و همه چيزت برام از همه كس باارزش تر. مي دوني ، زندگي من مثل يه كاغذ سياه كه تو نقطه ي سفيدش هستي و هر لحظه كه عشق من به تو زياد مي شه اون نقطه به اوج خود مي رسه و بزرگتر مي شه و زندگي يه رنگ ديگه با تو مي گيره هيچ كس تو رو از من نمي تونه بگيره حتي خودت چون اسمت ، عشقت و بودنت تو دلم حك شده و محاله كه پاك شه يعني خودم هم نمي زارم پاك شه عشقت بـــــرام مثل گلهاي بهاري هر روز تازه تر مي شه به جاي اينكه تكراري شه هر روز بوي قشنگتري به خودش مي گيره عشقت برام خيلي تازه و تازه تر هست مثل بوي بارون مثل بوي ياسمن انقدر از ته دل نفس مي كشم تا بيشتر به بودنت و عشقت معتاد بشم.

[ پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:,

] [ 18:16 ] [ ebrahim molaie ]

[ ]

کد حرکت متن دنبال موس

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

.

کد